ز گذشته تاکنون و همیشه تاریخ مشورت گرفتن و ایده گرفتن از دیگران و افرادی که کاری را با موفقیت انجام داده اند مهم بوده است .ازدواج و برگزاری مراسم عروسی هم یکی از کارهایی است که بدون کمک و همفکری از مسیر اصلی منحرف می شود ؛ اما ایده گرفتن از دیگران سرعت پیشرفت کارها را بیشتر می کند
در ادامه بازنشری از مطالب یکی از جوانان ایرانی درباره کارت دعوت عروسی که در وبلاگ شخص خود منتشر کرده بود را می خوانیم . همراه رسانه ولا تقربوا الزنا https://ezdevaj.e57.ir باشید
شب اول رجب، میلاد امام باقر (ع) را جشن گرفته بودیم. در کنارش ولیمه ازدواجم را به فامیل و دوستان دادم. یک سری کارها و ایدههایی که برای مراسممان داشتم را میخواهم منتشر کنم تا کسان دیگر هم استفاده بکنند جهت ایده گرفتن. برای قدم اول تصاویری از کارت دعوت عروسیام را میگذارم.
خیلی فکر کردم که آیا باید کارت دعوت عروسی چاپ کنیم یا نه؟ این کار دینی است؟
واقعیتش این است که خیلی دلایل محکمی برای دینی بودن -و به تبعش درست بودن- این کار نداشتم. یعنی هیچ گزاره و استدلالی برای اینکه باید چاپ شود نداشتم. تنها موردی که کمی به آن ربط مییافت، آن روایتی است که پیامبر به حضرت امیر میگوید که برود در مسجد زمان عروسی را اعلام کند. بعد دیدم این کار را میشود با ایمیل، تلفن و پیامک زدن انجام داد. چرا باید کارت دعوت عروسی چاپ کرد؟ آیا چون رسم شده است؟ چون پدرانمان این کار را میکردند؟ یعنی تنها همین استدلال جاهلی؟
گفتم تنها برای فامیل شاید خوب باشد. بالاخره کاغذی دستشان باشد برای زمان و آدرس. برای بعضی هم میتوانست یادگاری خوبی باشد. اما مهمترین دلیلم این بود که به بهانه کارت دعوت عروسی میشد یک حرف حقی را به مخاطب رساند. یعنی ظرفیتی بود که برای رساندن حرفی به مخاطب از آن استفاده شود. لذا تصمیم گرفتم تعداد خیلی پایینی بزنیم. به دوستان خیلی صمیمیهم البته رسید!
وقتی قرار شد کارت دعوت عروسی را چاپ کنیم، مهمترین مسئله این بود که این هزینهای که میشود یک فایدهای داشته باشد. کسی که کارت را میگیرد بتواند استفادهٔ دیگری از آن بکند. نه اینکه بعد از دیدن تاریخ و آدرس بیندازد دور. که اگر اینچنین میبود، قطعا اسراف بود. مثلا اگر مغازه دار است بگذارد زیر شیشه میز مغازهاش. اگر خانم خانه است، جایی برای تزئین قرارش دهد.
بنا شد طرحمان متفاوت از طرحهای بازار باشد. چون هدفمان فرق میکرد. پولی برای اسراف و ریختن دور نمیخواستیم خرج کنیم. میخواستیم حرف حقی را برسانیم. لذا خودم دست به کار طراحی و چاپ شدم!
چون میخواستم مخاطب از آن استفاده کند، باید از نظر بصری هم زیبا و شاد و رنگارنگ میشد.
حدیثی از امام باقر بر روی آن کار کردیم. اصرار داشتم روی کارت هیچ اشارهای به عروسی نباشد، تا بتوانند از طرح قشنگ آن استفاده کنند.
پشت کارت دعوت عروسی هم سعی کردیم واقعا دعوت به جشن میلاد باشد. تاریخ را هم به قمری زدیم که افادهٔ همین معنا را کند. یعنی در کمترین حد ممکن به مراسم عروسی اشاره بشود. آن هم در مکان آوردیم «ولیمه ازدواج» و نه عروسی! که کاملا دلیل داشت که بعد به آن خواهم پرداخت.
در پشت کار فقط فامیلیمان را آوردیم نه اسم کوچک را*. چون اعتقاد دارم انتشار اسم کوچک زن مسلمان، پیش نامحرم دور از شان اوست. یعنی حتی اینکه بداند اسم کوچکش چیست، خوب نیست. هر چند در دنیای امروز ارزش این را از بین بردهاند. همچنان که غیرت را از میان بردهاند. وقتی صدا و سیما در فیلم نشان میدهد که نامحرمها همدیگر را به اسم کوچک صدا میکنند، چه انتظاری از فرهنگ جامعه باید داشته باشیم. (در این مورد هم مطلبی در حال تکمیل دارم).
پاکتش را هم سعی کردیم جوری انتخاب کنیم که بعدها بتواند از آن استفادهٔ دیگری بکنند. حاصل شد کارتهای زیر(تصاویر کارت بزرگ هستند).
منبع : تاربلاگ ایلیا | بازنشر شده از سایت بنیانا